الان که اینو مینویسم در این ساعت و تاریخ

قرار بود سرنوشت مون به هم برای زندگی پیوند بخوره

نشد ؛ که بشه 

به قولی اگه میشد چی مییییییشد.

.

.

.

گله و شکایت ندارم چون

میدونم که 

دل دادنمون رو هیچ پایانی نیست،

من به بودنت قانعم 

بودنت ازم کم نشه

.

همه عمر برندارم سر از این خمار مستی

که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

 

تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد

دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی

 

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها