احساس وابستگی پیدا کردم. شاید برای یه مرد این چیزا خوب نیست. برام سخت میشه که یه روز صدات رو نشنوم یا نبینمت یا بغلت نکنم . برای من که فکر میکردم کانال ارتباطی ام گوش باشه الان در مورد شما همه وجودم میخواد که در ارتباط با شما باشه. از چشم و گوش و لامسه و حتی حس ششم .شاید خوب نیست این حرفا رو زدن . عاشقت شدم . یه خروار عشق پشت سد قلبم جمع شده . قبلا با ساختن جریان هایی این جریان عشق رو به سمت و سوی مختلف توی خانواده و دوست و آشنا میفرستادم تا از حجمش کم شه. الان انقدر زیاده که داره خودمم با خودش میبره . الان دارم میفهمم چرا شفیعی کدکنی میگفت 

از زله و عشق خبر کس ندهد ،

آن لحظه خبر شوی که ویران شده ای …

.

.

یک لحظه بدون شما، برای من جان کندن زیر آوار خودم شده


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها